آواره

کلنگ بدست همه دنیایش را شکست
زیاده از حدّ سیاه و سفید ساخته بودش
یادش نبود امّا ، که رنگی نداشت برای از نو ساختن
ناچار شد به دنیای دیگران پناه ببرد